شهادت سردار قاسم سلیمانی را جناحی نکنیم
سردار قاسم سلیمانی را پیش از این، بسیاری از مردم از زمان جنگ تحمیلی میشناختند؛ همگردانیِ شهید باکری و شهید احمد کاظمی که در برابر تجاوز ارتش بعث عراق ایستادند و امروز نیز به خاطر رشادتهای کمنظیر این سردار در جنگ با داعش، بسیاری از مردم منطقهی خاورمیانه از او یاد و خاطرهی خوبی در ذهنشان باقی مانده است.
تلاش برای انهدام تروریستها ، آنان که نوامیس مسلمین و آدمیان بیگناه را غارت کرده و به کوچک و بزرگ انسانها رحم نمیکردند، در خاطره تاریخی خاورمیانه باقی خواهد ماند. سردار سلیمانی برای بسیاری از مردم منطقه حکم قهرمانی را داشت که آمده بود آنان را از دست دشمنان امنیت خاورمیانه نجات دهد. برای حامیان غربی تروریستهای داعشی، بدون شک سردار قاسم سلیمانی مهرهی مزاحمی بود که اجازه نمیداد سرزمین مسلمانان بازیچهی اغراض سیاسی ابرقدرتهای جهان باشد.
آنان که سردار را بر نمیتابیدند و او را سدّ راه خود میپنداشتند ، که البته تلقی درستی هم داشتند، در آخر ناجوانمردانه او را به شهادت رساندند. نقش کلیدی شهید سلیمانی در درگیریهای سوریه و عراق تا آنجایی بود که برخی کارشناسان غربی نیز به آن اذعان داشتند و نقشآفرینی وی را ستایش میکردند. جایگاه والای سردار سلیمانی تا اندازهای بود که حتی آنان که سالهاست از کشور رفته بودند و یا حتی به رژیم سابق وابستگی داشتند، این سردار شهید را ستایش میکنند.
اما فارغ از بحثها و اظهارات متعدد در خصوص شهید سلیمانی و همچنین چهرهی فرا ملی او در میان مردم کشورهای آسیبدیده، از فتنه داعش و ایفای نقش بیبدیل این شهید در اتفاقات چند سال اخیر، بد نیست به چهرهی ملی سردار نیز بپردازیم.
شاید اگر برخی خود را پیروِ سردار شهید سلیمانی میدانند و دل خود را در گروِ آرمان های آن شهید بزرگوار میپندارند، بهتر است از جناحی کردن این شهید والامقام خودداری کنند و با اظهارات نسنجیده و ناپخته، وحدت به وجود آمده را تبدیل به تفرقه نکرده و روح شهدا را با مقاصد سیاسی خویش آزرده نکنند. به قول شهید بهشتی، آفت این انقلاب آنجایی است که عدهای هر چیزی را برای خویش تبدیل به دکان کنند.